باید یه ذره رفتارم رو تغییر می دادم نمی خواستم آراد فکر کنه که من دختر آویزون و راحت الوصولیم این سی روز خیلی خوب بود برای تمرین زیر سوسیس ها رو خاموش کردم باید یه فکری هم برای سحر آراد می کردم اینم یه بهونه ای می شد برای اینکه بهش سر بزنم ظرف غذا رو همراه با کاغذ سوالام برداشتم و رفتم سمت آپارتمان آراد نگاهی به سر و وضعم انداختم همه چی خوب بود یه شلوار راحتی صورتی پوشیده بودم با تاپ سرخابی موهامو هم دم موشی بسته بودم از این تیپای بچه گونه خوشم می یومد ساعت سه شب بود اینقدر تی وی رو این کانال اون کانال کرده بودم که فهمیدم اذون رو یک ساعت دیگه می گن وقتی دیدم کسی جواب نمی ده اومدم دومین زنگ رو بزنم که در باز شد با دیدن آراد ذهنم به گذشته برگشت مشهد اولین باری که آراد رو در حین زاری جلوی پروردگارش دیدم لباساش یه دست سفید بود و بوی عطرش از همیشه بیشتر با دیدن من با تعجب گفت خوبی؟ خیلی راحت از کنارش رد شدم رفتم سمت آشپزخونه اش و گفتم معلومه که خوبم چرا بد باشم؟ در همون حال غذا رو
آهی کشیدم و گفتم کاری داری باهاش؟ برم صداش کنم؟ نه راستش می خواستیم با غزل برنامه قایق سواری بریزیم گفتیم شاید شما هم بیاین کی؟ پس فردا برای پس فردا امروز زنگ زدی خب خوب بود دم رفتن خبرتون می کردم؟ حالا بیا و خوبی کن اوکی حالا جوش نزن من با آراد صحبت می کنم باشه خودمم دوباره بهش زنگ می زنم راستی غزل خیلی سلام می رسونه بدجور شیفته ات شده زیر لب گفتم آره به خصوص با اون گندی که من بالا آوردم چیزی گفتی؟ نه نه سلام بهش برسون منم خیلی ازش خوشم اومد دختر ناز و خانومیه لطف داری کاری نداری فعلا ؟ نه بای ادامه مطلب
 صبح که بیدار شدم بدنم بدجور درد می کرد تا نزدیکی صبح روی تخت نشستم و قرآن خوندم پنجره هم باز بود سوز سرد حالا باعث بدن دردم شده بود کی بشه این تعطیلات بگذره خیالمون راحت بشه می رفتم دانشگاه یه ذره این فکر و خیالم کمتر می شد داشتم می رفتم سمت حموم دوش بگیرم بدن دردم بهتر بشه که صدای زنگ گوشیم بلند شد مامی بود سعی کردم بی حوصلگیم رو بروز ندم سلام مامی چطوری قربون چشات برم سلام دختر عزیزم تو چطوری عزیز دل مامی؟ دلم برات یه ذره شده اوه مامی منم همینطور کاش پیش وارنا مونده بودین یا حداقل می یومدین پیش من نه عزیزم تو باید به درست برسی وارنا هم زندگی خودش رو داره دوست داشتم این کریسمس رو توی آرامش با ماریا سپری کنه از بس شما ماهین باز داری خودت رو لوس می کنی خندیدم و گفتم پاپا چطوره؟ اونم خوبه البته الان هنوز از سر کار نیومده من زنگ زدم کریسمست رو تبریک بگم و یه خبر دیگه مرسی مامی کریسمس شما هم مبارک خبرتون چیه؟ خوبه یا بد؟ از نظر من و الکس که عالیه بستگی به نظر تو داره عزیزم ا
 با تعجب نگاش کردم و سکوت کردم اونم حرفی نزد گارسون غذاهامون رو اورد سعی کردم با نوای پیانو آرامش خودم رو پیدا کنم تا بتونم غذامو بخورم اما نمی شد آراد هم داشت بازی می کرد با غذاش صدای موسیقی که یارو داشت می خوند حواسم رو پرت کرده بود Im not strong enough to stay away انقدر قوی نیستم که بتونم ازت دست بکشم Cant run from you نمی تونم ازت فرار کنم  چه آهنگ فوق العاده ای بود آراد زمزمه وار چند بار پشت سرم هم تکرار کرد its killin me when youre away قلبم فشرده شد از جا بلند شد و با صدای گرفته گفت بریم؟ بریم دنبالش راه افتادم و هر دو از رستوران خارج شدیم به جای اینکه بره سمت تاکسی هایی که اونجا بود راه افتاد سمت پشت رستوران نزدیک رودخونه منم به دنبالش به سنگی اشاره کرد و گفت بشین اونجا تو چی؟ منم می شینم کنارت بشین ادامه مطلب
ولی عقلم می گه ممکنه خدا مجازاتم کنه و تو رو ازم بگیره اونوقت دیگه نمی دونم باید چه خاکی تو سرم کنم یه چیزی بگم؟ تو صد تا چیز بگو چرا نمی شه صیغه ام کنی؟ کف دستاشو گذاشت روی صورتش قبل از اینکه فرصت کنه حرفی بزنه گارسون سفارشات رو آورد و چید روی میز بعد از رفتن گارسون چایی و کیک من رو گذاشت جلوم و گفت می ترسم من از خودم مطمئنم صیغه ات هم بکنم تا آخر عمر خودم رو همسر تو می دونم اما پس خوندن صیغه خیلی راحته می ترسم ولم کنی چی می گی؟ مگه دیوونه ام تو به احساس من شک داری؟ نه اما فشار های زیادی رو باید تحمل کنی ویولت بچه بازی که نیست ممکنه خونواده ات طردت کنن اونموقع شاید بتونی یه مدت کنار من باشی ولی اگه خسته شدی چی؟ اینجوری اگه بری من نابود می شم من تو رو برای همیشه می خوام برای خودم می فهمی؟ اونا منو طرد نمی کنن پوزخند نشست گوشه لبش می دونستم داره به حرفای وارنا فکر می کنه فنجون چاییشو برداشت و یه جرعه نوشید دستم رو بردم جلو تا دستش رو که روی میز بود بگیرم دستش رو مشت کرد کمی کشید
آخرین جستجو ها